کد مطلب:36210 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:141

جهت گیری تلاشها











(و اعلم یا بنی ان الرزق رزقان رزق تطلبه و رزق یطلبك فان انت لم تاته اتاك)

«و بدان ای فرزند كه رزق بر دو گونه است: یكی آن رزقی كه تو آن را طلب كرده و از پی آن می روی و دیگری رزقی كه تو را طلب می كند كه اگر تو به سراغ آن نروی او به سراغ تو خواهد آمد و به دست تو خواهد رسید»

در اینجا یك حقیقت غیر قابل انكاری را تذكر داده اندو حقا چنین است كه بعضی از اقسام رزق جز با طلب و زحمت و تلاش به دست نمی آید و باید از پی آن رفت و برای تحصیل آن كوشش كرد ولی قسمی از روزی هست كه خود می رسد و دنبال انسان می رود. و این تنبهی است كه بدانیم همه ی جریان، وابستگی مستقیم به سعی و تلاش ما ندارد و گاهی بدون تلاش و زحمت، رزق و رزوی آدمی می رسد و دیگر گاه با تلاش و فعالیت مختصری روزی بسیار فراوانی به دست می آید.

ابن ابی الحدید در اینجا نقل میكند كه. عمادالدوله ابن بویه وارد شیراز شد بعد از آنكه ابن یاقوت از آنجا فرار كرد عمادالدوله فقیر بود و مالی نداشت یكی از قوائم اسب او در صحرا در زمین فرورفت، او فرود آمد و غلامانش دویده و مركب را خلاص كردند ناگهان نقبی وسیع ظاهر شد دستور داد آن را حفر كردند، اتفاقا به اموال عظیم و ذخائر ابن یاقوت دست یافتند.

و نیز روزی در شیراز در خانه اش كه قبلا ابن یاقوت در آن ساكن بود به پشت خوابیده بود نگهان ماری را در سقف دید، دستور داد غلامان بالا بروند و آنرا بكشند، مار فرار كرد و داخل در چوبهای سقف شد او دستور داد چوب را از جا بكنند تا مار را بكشند چون آن چوب را از جا كندند زیادتر از پنجاه هزار دینار ذخیره ی ابن یاقوت در آنجا یافتند.

باز روزی خواست كه جامه ای بدوزد خیاط خواست. گفتند در اینجا خیاطی ماهر و خوب و اهل دین است كه برای ابن یاقوت خیاطت می كرده جز اینكه ناشنوا است. دستور داد او را آوردند چون وی را با ترس و وحشت وارد كردند به او گفت می خواهم

[صفحه 233]

فلان لباس و فلان لباس برایم بدوزی. خیاط لرزیده و مضطربانه گفت ای مولای من بخدا قسم از ابن یاقوت در نزد من چیزی جز چهار صندوق نیست و گفتار كسی را كه درباره ی من قبول مكن. عمادالدوله تعجب كرده و امر نمود آن صندوقها را آوردند وقتی باز كردند دیدند پر از جواهرات و طلا و زیور آلات می باشد كه از ابن یاقوت مانده است.[1].


صفحه 233.








    1. شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج 16 ص 114 و 115.